با ناموس و بیناموس
در صدر مجلس نشسته بود و پز روشنفكری میداد به اعتبار چند پیراهنی كه بیشتر از ما پاره كرده بود و صد البته چندر غازی مال دنیایی كه از مستمعیناش بیشتر میداشت.
در این باور بود كه فاحشهخانه، مستراح جامعه است و رضا شاه را میستود كه كار سترگی كرده است با صدور امر شاهانه به دایر كردن شهر نو در تهران.
سخنگو مدعی بود كه اگر شهر نو نبود، امروز خواهر من و تو جوابگوی خواهشهای جنسی جوانان عزب این شهر چند میلیونی میبودند.
پرسیدم:
فکر میکنی آن بینوایانی كه در آنمكان تن خویش در برابر پشیزی به من و تو عرضه میدارند، از بیخ بته سبز کردهاند؟
مانند همهی علمای به مکتب نرفته نگاه "سفیه اندر عاقلی" بر من انداخت، پکی محکمی به سیگارش زد و دودش را توی اتاق پخش کرد و بعد پوز خندی تحویلم داد بدین معنا كه تو جوانی و شعور درک فرمایشات مرا نداری.
زمستان ۱۳۵۲
13 نظرات:
سلام ... این شخص از اون سیاستمدارانی میشد (یا بود) که قبل از گفتگو با خبرنگار سوالها را میخواست تا دیگران به اندازه کافی وقت داشته باشند تا به آن جواب دهند ....
پک سیگار دیروز و عمامه تکان دادن و دست به ریش کشیدن امروز جواب حرف های حساب و بی جواب دیروز و امروز بوده و است .
در تآیید مطلب شما باید عرض کنم که:
http://www.sheblie.blogfa.com/post-42.aspx
حذف فاحشگی یک چیز است و حذف فاحشه خانه یک چیز دیگر. من معتقدم اگر قرار است فاحشگی وجود داشته باشد وجود فاحشه خانه بهتر از عدم وجود آن است. و اگر قرار است وجود نداشته باشد آیا ممکن است؟
kiram too nazare ghabli
آقای ناشناش!
این نوع صحبت کردن هم که هر مطلب ناخوشایند را به آلت مردانگیتان حوالت میدهید نیز یک نوع فحشاء است. هم حرمت خودتان نگهدارید و هم حرمت قلم را.
مسئله ارزیابی فاحشه خانهی رسمی و غیر رسمی نیست. مسئله نگاه من و تو است به آن انسانهایی که در چنین اماکنی، برای سیر کردن شکم خود با آن وضع اسفناک، تنفروشی میکنند و نگاه "روشنفکرنهی مردی" که آنجا را "مستراح" اجتماع خطاب میداند برای رفع نیازهای مردانگی خویش و لازم برای اقناع شدن امیال شهوانی من و تو. و تفاوتی که میان دختر و خواهر خود با آنان میگزارد غافل از اینکه آن شوربختان نیز خانوادهای دارند و غالبن نیز قربانی شهوترانی یکی از دور و بریهای خود شده و از آنجا سر در آوردهاند.
"رضا شاه را میستود كه كار سترگی كرده است با صدور امر شاهانه به دایر كردن شهر نو در تهران." من بیشتر منظورم این جمله بود.
خيلی خلط مطلب کردي. کدومش برات بد تر بودن : چندر غاز (شندر؟!) بيشتر داشتنش يا سيگار کشيدنش يا از رضا شاه تعريف کردنش يا طرز فکر سخيفش از فاحشه خانه؟ راستی چرا خواستی توی سه خط و نيم نوشته اينهمه مطلب رو بهم ربط بدي؟ قياس مع الفارغ؟!
مع الفارغ نه، مع الفارق! گه آن هم اینجا به کار نمی آید.
۱ـ در جواب این «ناشناس در شنبه، ۲۳ آذر ۱۳۸۷ ، ۵:۲۱ ب ظ» کامنت باید از نویسنده بپرسم، خلط مبحث یعنی چه و کجای این نوشته مباحث مختلفی را با هم مخلوط کردهاست؟
اصطلاح خلط مبحث، مربوط به فلسفه و من در اینجا روای یک نگرش به مسایل اجتماعی هستم نه بیان فلسفهی خاصی.
۲ـ و در جواب کامنت این نویسنده«ناشناس در یکشنبه، ۲۴ آذر ۱۳۸۷ ، ۱:۱۸ پ ظ» میپرسم در کجای نوشتهی من کلمهی "معالفارق" بکار برده شده است که ایشان ایراد گرفتهاند که اولن املاء کلمه غلط است و ثانیا بیجا بکار بردهشدهاست.
"فارق" به معنای فرق، تفاوت و توفیر داشتن است.
و فارغ به معنای آسودگی است. زمانی که گفته میشود معالفارق، یعنی با این تفاوت. بنابراین فرمایشات شما از بن اشتباه است. اگر قصد اصلاح نوشتهی کسی را دارید، بشما توصیه میکنم که اول به کتاب لغت مراجعه فرمایید بعد اظهار لحیه.
نه اون فاحشه ها از زير بته در نيومدن... اما آدم برا سوار کردن فاحشه جلو خواهرش ترمز نميزد که بد جور ضايع بشه.....
صاف ميرفت تو همون فاحشه خونه
مسئلهای که من میخواهم بگویم نیز همین است که آن بیچارهگان نیز خواهر و مادری دارند و رفتار من و تو آنان را به چنان دردی گرفتار کردهاست. ولی حالا آنان را نه تنها لایق ارزش انسان بودن نمیدانیم که جایگاه زندگی و محل کارشان را نیز به مستراح تعبیر میکنیم.
و اگر با برادرش هم مواجه شویم او را «خواهر جنده» مینامیم. یعنی فساد ایجاد شده توسط خودمان را ننگی برای برادر و تمام اعضای خانوادهی او بحساب میآوریم.
آری چنین است برادر!
ارسال یک نظر