همدلی
نوشتهی: دالای لاما
برگردان: محمد افراسیابی
غنای زندگی انسان در همدلیSimpathy با دیگر انسانها است. همدلی منبع سعادت و خوشبختی است و زمینه را برای داشتن قلبی مهربان آماده میکند. آن چنان مهربان كه جز آرزوی كمکرسانی به دیگران، جایی دیگر در قلب آدمی باقی نمیماند. شادی حاصل از نتیجهی فداكاری در بارهی دیگران و یا شادیی حاصل از بیان حقیقتی و یا سهیم بودن در اجرای عدالتی را كه در آن نقشی داشتهایم، که فراموش نکردهاید؟ حصول به این حقیقت نیازی به تئوریبافیهای پیچیده ندارد. دریافت این حقیقت فقط منوط به داشتن عقلی سلیم است. در مفیدی بها دادن به انسانها و تلاش در فراهمسازی وسایل آسایش آنان شکی نیست. این اصل هم كه سعادت فرد، مقرون نیکبختی جمع است، انکار نشدنی است. درد اجتماع، درد من و تو هم هست. و به همین سان، هرچه قلب ِ من و تو بیشتر از نا خوشایندیهای موجود در اجتماع رنج برد، ادراک ما نیز از درد جامعه فزونی خواهد گرفت. میتوان مذهب، ایده ئولوژی و كلیهی دست آوردهای عقلی بشری را زیر سوال برد. اما رهائی از واقعیت مهر و همدلی غیرممکن و محال است. پینوشت و فراموش نکنیم سعدی بزرگ در هشت قرن پش سرود: بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی بدرد آورد روزگار / نماند دگر عضوها را قرار.
7 نظرات:
به قول قدیمی ها : همدلی از هم زبانی خوشتر است .
با سپاس بسیار دوست گرامیام آقای شیوا فرهمندراد به خاطر تذکرشان در مورد اشتباه من در ترجمهی عنوان دالایلاما.
عین تذکر ایشان که با ایمیل برای فرستادهاند، بشرح زیر است:
به نظرم میرسد که شاید از روی شتابزدگی اشتباهی لپی پیشآمده. امیدوارم جسارت مرا ببخشید. این را نه از روی ایرادجویی به شما یا از روی فضلفروشی، که فقط از روی علاقه و احترام به کارتان و همتتان مینویسم. بیگمان می دانید که
Helig به سوئدی یعنی مقدس. هلیگهت Helighet
هم میشود مقدس بودن. اما Hans Helighet لقب و عنوانی مذهبیست که از جمله برای پاپ هم به کار میرود و اگر آن را به فارسی ترجمه کنیم، میشود حضرت.
انگلیسی آن هم میشود:
His Holiness. به احتمال زیاد در متن اصلی نوشته بودند حضرت دالایی لاما. مشابه این ترکیب عبارت است از Hans Majestät که برای شاه به کار میبرند و فارسی آن میشود اعلیحضرت.
به شرطي كه موقع همدلي قيافهي ابلهانهاي نداشته باشيم. يعني گول كساني رو بخوريم كه كت و شلوار ميپوشن و مهربونن و مبادي آداب و پدر و مادر خوبي هستن، ولي پخش مواد مخدر يك كشور دستشونه.
حرفهاي آقاي دالاييلاما قابل احترام هست.
ولي به قول شاملو، وقتي سر جو سر ميبرن، چطور آب را گل نكنيم؟!
ممنون از اين كه به من سر ميزنيد. باعث افتخارمه.
سلام ... البته همدلی منبع سعادت هست اما به تنهایی کافی نیست که باید استقامت و گذشت هم داشت وگرنه مثل اکثر همدلان بشریت سر اخر سرخورده و افکار مسموم، فقط با شعار همدلی به دشمنی با همنوع خود تبدیل میشویم ...
سلام
وقتی آثار بزرگانمان را بررسی می کنیم می بینیم که در تمام آنها انسان را به فداکاری و کمک به همنوع دعوت کرده و تنها این را راهی برای سعادت انسانها معرفی می کند. اما صد افسوس که همه اینها در دنیای امروز ما فراموش شده است.
http://roshanayiran.blogfa.com
در ارتباط با همین تحلیل می توانم بگویم که ماشاید حضور عقل را بتوانیم در برخی آدم هاانکارکنیم اما دل را نمی توانیم. حتی دیکتاتورهای بزرگ تاریخ که ظاهراً در سنگدلی شهره ی آفاق بوده اند، در پشت پرده، در درون کاخ و قصر خویش، «دل» نیز داشته اند. شاید باور آنان این بوده که بر «دشمن» نباید رحم کرد و شاید هم شماری از آنان بیمار روانی بوده اند. اما از این ها گذشته، حرمت به دل گذاشتن و فهمیدن آن ظریفه ی وجودی انسان چیزی است که در بسیاری از مناسبات اجتماعی ما کمبودش به خوبی احساس می شود. شخصیت هایی مانند سعدی اگر در یکی از کشورهای غربی زندگی می کردند، افتخار به آن ها قطعاً شکل های باشکوه تری از آن چه که ما تا کنون ارائه داده ایم می داشت.
ارسال یک نظر