۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

در سوک دوست، چای خالی میداف


حسن جان چه خبر بدی است، حمید از میان رفت! آری! اماافسوس که من نتوانستم باو تفهیم کنم که مخالفتم با باورهای او، نشان دشمنی من با شخص او نبود. نه! مرگ حمید ول کنم نیست. نشسته‌ام و ای‌میلهای رد و بدل شده‌ را میان من و او را می‌خوانم. این یکی خیلی بدلم نشست. با فرا رسیدن بهار و هوای آفتابی و گهگاهی گرم، برنامه تعمیرات و تغییرات بسیار ضروری برای خانه و باغچه، از درون و از بیرون، هم شروع شده است که بشدت وقت گیر و خسته کننده است. من شبها حدود ساعت یک و گاهی دیر تر، مثل امشب، می‌توانم وارد اینترنت شوم. گاهی لینکی در بلاگ نیوز می‌دهم تا کسی حرف برایم نسازد که قهر کرده ام و چه و چه ... لینکهایی که می‌دهم خودم سطرها و مطالبش را یک در میان می‌خوانم. به هر حال ممدجان هیچ جای دلگیری نیست. من روزها یا بیرون در باغچه هستم یانبا ماشین در راه برای خرید وسایل برای تعمیرات لازمه یا اگر هم بارانی باشد و بتوانم پشت کامپیوتر بنشینم موقتی است و به ایمیلهای فراوان جواب میدهم حال و حواس و تمرکز فکری هم برای یه‌روز کردن وبلاگم ندارم. بگذار سرم کمی خلوت شود اگر پشت پی سی بودم و دیدم چراغت روشن است صدایت می‌کنم. قربانت حمیدو اما افسوس که"عامو حَمیدو" دیگر نیست تا با هم بوشهری گپ بزنیم و حالا که چراغ من روشن است، چراغ عمر او خاموش شده است.

13 نظرات:

فرهاد در

عمو اروند عزیز
امروز روزی نیست که به اختلافات توجه کنیم ، اختلاف عقیده ای که معمولا در هر جمعی هست .
کاش مدیران بلاگ نیوز برای حفظ شان خود هم که شده ، اطلاعیه ای رسمی در بزرگداشت ناخدا صادر میکرد تا از شبهات جلوگیری شود .
مسلما دوستانی قدیمی در روابط خود گاه دچار اختلاف سلیقه یا عقیده می شوند . در لحظه ای که ناخدا با همه دوستان وبلاگیش خداحافظی می کرد ، نام شما را هم قطعن در ذهن داشته همانگونه که در صحبتهای میان ما بارها از شما یاد میکرد .

فرهاد در

عمو اروند عزیز
امروز جای دلگیریهای گذشته نیست .
مسلمن در هر جمعی اختلاف سلیقه و عقیده هست . مطمئن هستم در لحظه ای ناخدا با دوستان وبلاگیش خداحافظی میکرد نام شما را هم در ذهن داشته ،همانگونه در صحبتهای میان ما بارها از شما یاد میکرد .
کاش مدیران بلاگ نیوز برای حفظ شان بلاگ نیوز هم که شده بیانیه ای رسمی در بزرگداشت ناخدا صادر می کردند مبادا شبهه ای بر جمع این عزیزان سایه افکند .
زبان ناخدا همچون قلمش تیز بود و قلبش همچون مرامش باصفا و مهربان.

بهنام در

عمو اروند عزیز
نسلها زیر سایه فرهنگ و ساخته و تجربه دستاوردها و اشتباهات بزرگترها هستند. اگر بزرگی می رود او در خاطرات دیگران زنده است و این امتداد به آینده و امید را نتیجه می دهد.
ارادتمند

دست نوشته در

واااای. چی می‌گی عمو ؟! ناخدای دوست داشتنی خودمان ؟! میداف ؟!
چی شده؟

مانی خان در

عامو این شتری است که در منزل همه خواهد خوابید ایکاش ناخدا غرق شدن کشتی این بی ناموسها را میدید و میرفت

یک دوست در

ناخدا رفت ولی

جهانگرد در

سلام
روحش شاد که تنها آرزو در این موقعیت برای آن مرحوم این می تواند باشد

دختر همسایه در

اختلاف سلیقه حتما بین آدمها هست عمو اروند عزیز این باعث نمیشه که آدمها به این دلیل دوست هم نباشند...تسلیت من رو بپیذیرید...خبر خیلی بدی بود...روانش شاد و در آرامش

اِروس در

سلام
شما را به خواندن تن شعرهايم دعوت مي کنم .اميد دارم که تفاوت ديد و لذت را در عشق و خواستگي تجربه کنيد0

عمو اروند در

فرهاد جان کدام اختلافات و کدام شبهات؟ من خبر از اختلاف و شبه‌ای ندارم. اختلاف عقیده‌ی من با حمید نیز چیز عجیب‌وغریبی نیست. دو انسان با دو عقیده متفاوت در یک جامعه‌ی دموکرات می‌توانند دوست باشند.
من نه گله‌ای از حمیدو کرده‌ام و نه شکایتی. دریغ من از ناتوانی خودم بوده‌است، هست و خواهد بود.
همان‌طور که برایت نوشته‌ام من مرثیه‌سرا نیستم. حمیدو در حد خودش انسانی نیکوکار بود و نیک نفس. یادش همیشه برای من گرامی است. در این مورد هم شبهه‌ای نیست.

يك صدای بی‌صدا در

آگاه شدن از درگذشت افرادي كه در فضاي مجازي فعاليت مي‌كنند حس غريبي دارد...نمي‌شناسيمشان اما مي‌شناسيمشان...با هر عقيده و فكر، يادش گرامي

محمد درویش در

درود بر شما که سزاوارانه نام ناخدا را حرمت نهادید ...
او دوستدار جدی فعالیتهای محیط زیستی در ایران بود.
یادش گرامی باد ...
آن چراغ آخر که خاموش است ... دلم را لرزاند ...

طاها بذری در

همین چند دقیقه پیش متوجه ِ رفتن‌ش شدم. چقدر دوست‌ش داشتم. برایم سخت است که قبول کنم دیگر مطلبی از ناخدا نخواهم خواند. دلم تنگ می‌شود برایش.

ارسال یک نظر