۱۳۸۸ تیر ۳۰, سه‌شنبه

بعثت پیامبر و فرمایشات رهبر

حضرت رهبر فرموده‌اند که «اولین کار پیامبر مکرم اسلام (ص) حاکم کردن عقلانیت در جامعه اسلامی بود زیرا تربیت قدرت تفکر و نیروی خرد در جامعه، حَلاّل همه مشکلات ، مهار کننده نفس و زمینه ساز عبودیت انسان است». اما خود حضرتشان خط بطلان کشیده‌اند بر"عقلانیت و نیروی خرد" و هر دو پا توی یک کفش که من «نماینده‌ی خدا روی زمین هستم» و مردم ایران‌زمین باید حلقه‌ی عبودیت رهبری ایشان و فقهای نافقیه شورای نگهبان، بگردن نهند و شکی در صحت آرا‌ء ریخته شده به نفع چوپان دروغ‌گو نکند و اگر کند و اتفاقی اولن نماینده این یا آن دولت بیگانه‌اند و دومن گناه خونش بگردن رقبای سیاسی ایشان است.

دقیقن همان فرمایشات اعلی‌حضرت شاهنشاه آریا مهر بزرگ ارتش‌داران.

هیهات که دیکتاتورها را نه چشم بینا هست و نه گوش شنوا. در واقع استالینی در هیات لباس روحانی. یادمان هست که پوتین رئیس شبکه‌ی کی‌بی‌جی شوروی که پس از سقوط کمونیست‌ها مسیحی شد، در شرفیابی‌اش روح مسیح را در قالب ایشان کشف کرد.

و اما در مورد اشاره‌ی ایشان به

«رواج فضیلتهای اخلاقی در جامعه و هوای لطیفی که زمینه زندگی سالم را فراهم می آورد و انسان را از حرص ها ، جهالتها ، دنیا طلبی ها ، بغض های شخصی ، و سوء ظن به یکدیگر باز میدارد و به همین دلیل است که در اسلام تزکیه و رشد اخلاقی بر تعلیم مقدم است».

براستی مسخره است که ایشان تحویل دروغ‌های خود و عمله عکره‌هایش را در مدت بیست سال رهبری، نشانه‌ای از «رواج فضیلت‌های اخلاقی و تلطیف هوای سیاسی کشور و زمینه‌ساز زندگی سالم به حساب می‌آورند.

آیا دروغ‌های شاخ‌دار احمدی‌نژاد، از هاله‌ی نورش گرفته تا اکتشافات اتمی دختر ۱۳ ساله در زیر زمین خانه‌شان یا ادعای درخواست کمک در تدوین بودجه و برنامه‌ها‌ی اقتصادی از از جانب روسای ۲۰۰ کشور جهان از او و یا ارائه‌ی مدرک دکترای تقلبی کردان و دریافت اضافه حقوق بر مبنای آن مدرک جعلی و حمایت بی‌شرمانه‌ی ریاست جمهوری از صحت آن مدرک در مجلس شورای اسلامی و ده‌ها مورد مشابه دیگر، نشانه‌ی رواج فضلیت اخلاقی در جامعه‌ است؟

آیا تقلبات مکرر انتخاباتی در طول بیست سال زعمامت ایشان، اعدام‌های دسته‌جمعی دگراندیشان، قتل‌های زنجیره‌ای به فتوای فقهای تحت امر ایشان، کشتار بهائیان و بازداشت‌های غیرقانونی هر که بگوید بالای چشم رهبر ابرو است، تخریب مساجد دراویش گنابادی و اهل حق و اعدام آن‌ها و... در جامعه‌ی تحت قیمومت ایشان سبب رفع "سوء‌ظن"‌ها در جامعه شده است یا برعکس شک در بنیان ایمان مردم مسلمان افکنده است؟

رهبر انقلاب اسلامی ، تربیت و انضباط قانونی را سومین بخش از پیام بعثت خواندند.

من نمی‌فهمم ایشان از کدام قانون و کدام انظباط سخن می‌گویند. اگر منظور مبارک ایشان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران باشد که خود ایشان اولین شخص قانون شکن هستند. چرا که موفقیت مهندسی تقلب چنان ایشان را ذوق‌زده کرد که فراموش کردند تایید پیروزی یک نامزد ریاست جمهوری از جانب ایشان، پیش از زمان مقرر در قانون اساسی توسط نهاد مقرر در آن قانون، خود قانون شکنی است.

ایشان با به «پیشقدم بودن پیامبر اسلام(ص) در عمل به احکام و دستورات اسلام» و «همه‌ی این موارد برای جامعه اسلامی شاخص و معیار» است و «میدان زندگی را صحنه آزمایش انسانها» می‌کند».

ولی خود فراموش کرده‌اند که در اسلام دروغ‌گویی، تهمت زدن، قتل نفس و ضرب و جرح بی‌گناهان از معاصی کبیره است.

ایشان حتا دوستان و هم‌راهان دیروز خود را که اعتقادی به شیوه‌ی رهبری ایشان ندارند و بزعم آنان رهبری ایشان، تناسبی با سیره‌ی پیامبر اسلام ندارد که با شیوه آیت‌الله خمینی نیز همخوانی ندارد، زندانی کرده‌اند.تا با الهام از شیوه‌ها‌ی استالینی، آنان را وادار به اعتراف علیه خود، دوستان و شیوه‌ی مبارزه خویش نمایند. غافل از اینکه در فقه اسلام اعتراف بگناه بدون بینیه‌ی متیقنه نمی‌تواند ملاک گناه‌کار بودن معترف باشد. حالا اگر این اعترافات به وسیله‌ی بازجویان استالینی به سرپرستی حسین بازجو گرفته شده باشدع مسلم است با موازین اسلامی هم‌‌خوانی نخواهد داشت.

نهایت اینکه ایشان با مورد خطاب قرار دادن مخالفان خاموش، مهر بر لب زدن و سخن نگفتن را هم جرم اعلام ‌فرمودند و گفته‌ی آیت‌الله خمنیی را که «رای ملت را میران» می‌دانست به صندوق‌خانه‌ی فراموشی خویش سپردند. دقیقن مانند شاه که قانون اساسی را نادیده می‌گرفت و استالین که اصول حقوق بشر را.

انکار حضور سه میلیونی جمعیت معترض به تقلبات ناشی از فرمان ایشان، انتساب واکنش مردم دادخواه به دشمن و بیگانه، تکرار همان فرمایشات شاهنشاه‌ آریامهر بزرگ ارتش‌داران است که صدای هر مخالفی را ناشی از اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه قلمداد می‌کرد. اما این‌گونه توهمات چاره ساز مشکل پیش آمده نیست بهمان‌گونه که مشکل شاه‌ را حل نکرد.

ایشان نه تنها صدای فریاد اعتراض رفسنجانی، یارغار خود و دیگر رهبران ملی و مذهبی را نشنیده می‌گیرد و نمی‌خواهد بفهمد که این مجاهدت‌ها نه در جهت بیگانه‌گان که علیه حکومت جباره‌ی او است و در نفی دیوار آهنینی است که ایشان بدور ایران کشیده است.

اگر شما راست می‌گویید و ۲۴ میلیون شما را تایید کرده‌اند پس چرا راه هرگونه خبررسانی بمردم بسته‌اید؟ شما که با ادبیات ایران باید آشنا باشید مگر نشنیده‌اید که گفته‌اند:

آن را که حساب پاک است از محاسب چه باک است!

و اما از عزت و احترامی که ایشان ازآن سخن گفته‌اند در جهانی که ما با آن همه روزه مواجه هستیم، خبری نیست در عوض تا دلشان بخواهد توهین و تحقیر فراوان است. حتمن باید این عزت احترام را در روسیه، چین، سوریه، ونزوئلا و دیگر کشورهایی که از پول نفت تغذیه می‌شوند، جستجو کرد که با حاکمانی از تبار ایشان اداره می‌شود و سزای هر فریاد مخالفی را با گلوله و زندان پاسخ می‌گویند.

کدام عزت و احترام؟ تو خودت که جرات آمدن بمیانه‌ی مردم را نداری، خیابان کاخ را مبدل به دژ کرده‌ای. حتا رهبران درجه‌ی دو و سه‌ی کشوری‌ات با گارد و ماشین ضد گلوله جا بجا می‌شوند نه مانند وزراء و سیاست‌مدران سوئد که هرروزه در خبابان‌ها، فروشگاه‌های مواد خوراکی، اتوبوس‌ و قطار ما با آن‌ها مواجه می‌شویم.

اینانند که برای کشورشان عزت و احترام می‌آفرینند نه امثال چون تویی که از ترس "دشمن" جرات آفتابی شدن نداری. اولوف پالمه را که باید بیاد داشته باشی که حتا اجازه ندادش نگهبانی درشبی که به سینما رفت و ترور شد، او را همراهی کند و بهمان سان آنا لین وزیر امور خارجه‌ی سوئد که چند سال پیش در فروشگاهی بهنگام خرید مورد ضربات چاقوی دیوانه‌ای کشته شد.

اینانند که برای کشورشان عزت و احترام می‌آفرینند نه احمدی‌نژادها که هر کجا نامش آورده می‌شود عرق شرم از صورت ما جاری می‌گردد.


4 نظرات:

جهانگرد در

سلام
اقای افراسیابی گرامی
گل گفتی وصحیح مکن هم مثل شما از سوئد همیشه برای خانواده مردم ودوستان مثال می اورم واولوف پالمه را یاد اور می شوم
واقای خامنه ای 20 سال فریاد می زند به قول خودش شاه سلطان حسین است (در بی کفایتی )وما باور نمی کردیم نهایتا برای اثبات ان صفت دست به سلاح گرم برد وکف خیابان های تهران را گلگون کرد
هاشمی به گفته شما یار غارش را دیگر دلسوز نمی داند وسپاهیان مسلح وروسیان روسپی صفت را دوست برگزیده
البته باید یاد اور شوم سالها قبل شاید قریب ده سال قبل می دیدم اقای خامنه ای چطور با اب وتاب از روسیه وادبیات وبزرگان ان سرزمین صحبت می کرد ان روز ها که از امروز بچه تر بودم فریفته ان سخنان می شدم ووسعت اطلاعات معظم له غافل از انکه حضرتش در حال رایزنی وصاف کردن جاده برای سالهای بعد وتحکیم حکومت وسکوب مخالفین است
شما بگوئید ما به خارجی دل بسته ایم و وابسته ایم یا ایشان

يك صداي بي‌صدا در

عمو اروند عزيز

سخنان حضرتش، چونان حنايي است كه ديگر رنگ و بويش را از دست داده و فقط به درد زباله‌دان مي‌خورد...فراموش نمي‌كنيم كه هيتلر،‌مستمعاني ميليوني داشت و سخنان وي با آب و تاب از هر سوراخ سنبه‌اي پخش مي‌شد...اما امروز اگر كسي به آن سخنراني‌ها بنگرد، جز حالت اشمئزاز و نفرت هيچ حسي در او توليد نخواهد شد...منتظر آن روز مي‌مانيم!

بامداد راستین در

یعنی اگر کسی وقت بذاره فکر کنه همه چیز دستش میآد منتها اینها اومدند در روستا ها ارتباط را قطع کردن و مداد این فاصله ی تکنولوژی زیاد میشه و اکثرین کل هم که روستا نشینان اند

وارطان در

عمو! زيبا گفتيد. از خواندنش لذت بردم. اينان نه تنها از آريامهر كه از همه ديكتارتورهاي ديگر ديكتاتورتر شدند. ظاهراً برعكس گفته آقاي خاتمي كه فاشيسم زادة آنارشيسم و آنارشيسم زادة فاشيسم است، در اين مملكت هميشه از دل استبداد، استبداد سر برآورده. اين ديگر چه حكايتي است، من كه عاجزم از درك آن. ولي شد آنچه بايد مي‌شد و عمر حكومت اسبتداد ديگر به شماره افتاده است.

ارسال یک نظر