۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

چشم‌های ندا


دوست شاعر و دل‌سوخته‌ام؛ اسد رخساریان؛ با دیدن چشمان در حال احتضار "ندا" چون همه‌ی انسان‌هایی که شراره‌ی آزادی‌خواهی در دلشان زبانه می‌کشد، نه بمانند خامنه‌ای که فرمان قتل صادر می‌کند به حمایت از چوپان دروغ‌گو که «افکارش به افکار رهبر نزدیک‌تراست» از خود بی‌خود شده و شعر زیرین را سروده است.

چشم های "ندا" را هرگز
جهان هستی فراموش نکند
فوران خون را از دریچهی چشماش
بر گونههایاش پرده پوش نکند
آن آتش عشق و آزادی را
در نگاهاش خاموش نکند
نقّاش دم مرگ او هم نیز
دستکاریای در نقوش نکند
حادثه در خیابان و پیش چشم پدر
و در نگاه خلق جوان که خروش نکند
ولی خون جوانان به جوش آمد
آنسان که روزگار فراموش نکند
دیباچهی امیدی دوباره نوشت
خون یک زن که حلقه به گوش نکند
"ندا" ندا داد که من رفتم !
خوش آن که خود را بازیگوش نکند
زیبای خفتهی ایرانی در مرگ
جز آرزوی آزادی در آغوش نکند
22/06-2009

4 نظرات:

شمیم استخری در

نوشته‌های شما را پی می‌گیرم. نیرومند باشید. در این روزها، تلاش شما و دیگر دوستانتان در بلاگ نیوز، شایسته‌ی قدردانی است.

افشان طریقت در

این روزها، کتاب پنج جلدی نصرالله فلسفی، استاد سابق دانشگاه تهران را در مورد زندگی شاه عباس کبیر می‌خواندم. چه شباهت‌های شگفتی، میان شخصیت‌های آن دوران و این دوران وجود دارد. و نیز شباهت مردم به یکدیگر به عنوان همان سنگ زیرین آسیاب. توان شما افزون باد.

ماه لی لی در

و ندا چشم جهان است!

عموفیروز در

اشک خونی که از نفس ندا سرچشمه گرفت، به نفسهای ما قدرت آزادی داد.
او رفت.
روحش شاد.
خدا به داد ایران برسد.

ارسال یک نظر