۱۳۸۸ خرداد ۳۱, یکشنبه

خاک مرا به باد مده

سروده‌ی سیمین بانوی غزل فارسی گر شعله های خشم وطن / زین بیشتر بلند شود ترسم به روی سنگ لحد / نامت عجین به گند شود پر گوی و یاوه‌ساز شدی / بی‌حد زبان دراز شدی ابرام ژاژخایی‌یِ تو / اسباب ریشخند شود هرجا دروغ یافته‌ای / درهم چو رشته بافته‌ای ترسم که آنچه تافته‌ای / بر گردنت کمند شود باد غرور در سر تو / کور است چشم باور تو پیلی که اوفتد به زمین / حاشا دگر بلند شود بر سر کُلَه گشاد منه/ خاک مرا به باد مده ابر عبوس اوج - طلب / پابوس آبکند شود بس کن خروش و همهمه را/ در خاک و خون مَکش همه را کاری مکن که خلق خدا / گریان و سوگمند شوَد *** نفرین من مباد تو را / زان رو که در مقام رضا دشمن چو دردمند شود / خاطر مرا نژند شود خواهی گر آتشم بزنی / یا قصد سنگسار کنی کبریت و سنگ در کف تو / خاموش و بی‌گزند شود


3 نظرات:

ناشناس در

once i put a comment here and claim that one day you and your left wing gangsters would be trialed and punished for your betrayal to the land and turning our glorious Iran into trash. your reaction was more or less what i expected like a wounded snake.in any blood that is shed now in iran and for any wound which is caused by paramilitary ""basij you are responsible. you and your filthy left wing betrayers.

long live Imperial Iran

عمو اروند در

تو شاه‌الهی حتا جربزه‌ی نشان دادن چهره‌ات را هم نداری. مرد باش و با نام و نشان خودت بنویس اگر حرفی برای گفتن داری.
سالیانی است هارت و پورت‌های تو و امثال تو، حزب‌الهی و شاه‌الهی رنگ باخته‌اند.
زنده باد آزادی و دموکراسی!

تلفنچی در

سلام عمو،
شعر از احمد شاملو هست. حق با شماست پر از خشم هست ولی تناسب غریبی با این روزها و آنچه بز این دختر رفت دارد.

ارسال یک نظر