الملک یبقی بالکفر و لایبقی بالظلم
دیروز چوپان
دروغگو، رکورد گوبلز را شکست، روی سکوی قهرمانی دروغگویان جهان ایستاد و روی همهی
دروغگویان جهان را سفید کرد.
اما اینبار او منکر کشتار شش میلیون یهودی در آنسوی جهان و در زمانهای دور اتفاق افتاده است،نشد.
دیروز او از مردم و حق مردم صحبت کرد. از رای آزاد، از آزادی موجود در ایران "اسلامی".
او بیشرمانه دموکراسیهای موجود در جهان را انکار کرد و از برابری مردم در برابر قانون سخن گفت: مسئلهی مهمي که بايد در کشور نهادينه شود، برابري همگان در برابر قانون است. همه بايد از حقوق يکسان برخوردار و در برابر قانون يکسان باشند. از بنده که کوچک اين ملت بزرگ هستم تا هر کس و با هر عنواني.
در شکّم که او معنا و مفهمم «نهادینه شدن» را درک کند.
او یادش رفته بود که حامیانژ چاقوکش خود را بجان مردم تساویجو سرزمین من انداخت تا آنان را به جرم آزادیخواهی، لتوپار کنند.
او نگفت چرا لباسشخصیهای سوار بر موتور سیکلتهای همرنگ و همشکل، "شعبان مخهای احمدینژادی" چند نفری روی یک جوان میریزند و حتا او را به هنگام تسلیم، اینچنان نامردمانه، به قصد مرگ میزنند.
این دروغگوی بیشرم نمیداند، نه نمیخواهد بداند یا شاید هم نمیتواند بفهمد که اگر پلیس "نامسلمان" یک کشور غربی چنان رفتاری موهنی با دزدان و آدمکشان داشته باشد، محاکمه و مجازات خواهد شد.
این کوتولهی سیاسی، بیشرمانه از میثاق ملی و از مکتب انسانساز سخن گفت:
اين برابري و يکسان بودن ، قانون اساسي ما و ميثاق ملي ماست. مکتب انسانساز و نجاتبخش و مترقي ماست و همه در برابر قانون مساوي هستند..
همان مکتبی که احمدینژادها، کاردانها، سرداران میلیاردر را تولید میکند. او یادش رفته است که شعار انقلاب «خانهی گلی علی بود» و «الملک یبقی بالکفر و لایبقی بالظلم».
او از طلحه و زیبر نام برد و خودش را به قدسین چسباند.
اما او کور خوانده است. امروز وسایل ارتباط جمعی چنان توسعه یافته است که جنایاتی که عمال و حامیان او مرتکب میشوند به آنی در سراسر جهان پخش میشود. همه جنایات او را میبینند و به شعبدهبازیهای او میخندند، بهمانسان که به ادعای "هالهی نور و دانشمند اتمی ۱۳ سالهاش خندیدند و نامهپراکنیهایش به سران کشورهای جهان.
فقط اسدها، چاورزها، کرزاییها و شاید پوتین و مدودف باشند که او را حلوا حلوا کنند. گرچه رهبر نیز این فریب بزرگ را چنین خواند «به يارى پروردگار انتخابات با اتقان، صحت و آرامش خوبى برگزار شد». ایشان نیز فراموش کردهاند که شاه نیز از این فرمایشات بسیار کرد. اما زمانی صدای ملت را شنید که کار از کار گذشته بود.
من آرزوی چنان روزی را ندارم. زیرا ازخشونت بیزارم و به دموکراسی و حکومت مردم بر مردم باورمندم. اما فراموش نکنیم که همین اشتباه رهبری و تایید این نیرنگ موجبات نزدیک شدن هواخواهان دموکراسی شد.
زنده باد آزادی!
درود بر سبز پوشان!
اما اینبار او منکر کشتار شش میلیون یهودی در آنسوی جهان و در زمانهای دور اتفاق افتاده است،نشد.
دیروز او از مردم و حق مردم صحبت کرد. از رای آزاد، از آزادی موجود در ایران "اسلامی".
او بیشرمانه دموکراسیهای موجود در جهان را انکار کرد و از برابری مردم در برابر قانون سخن گفت: مسئلهی مهمي که بايد در کشور نهادينه شود، برابري همگان در برابر قانون است. همه بايد از حقوق يکسان برخوردار و در برابر قانون يکسان باشند. از بنده که کوچک اين ملت بزرگ هستم تا هر کس و با هر عنواني.
در شکّم که او معنا و مفهمم «نهادینه شدن» را درک کند.
او یادش رفته بود که حامیانژ چاقوکش خود را بجان مردم تساویجو سرزمین من انداخت تا آنان را به جرم آزادیخواهی، لتوپار کنند.
او نگفت چرا لباسشخصیهای سوار بر موتور سیکلتهای همرنگ و همشکل، "شعبان مخهای احمدینژادی" چند نفری روی یک جوان میریزند و حتا او را به هنگام تسلیم، اینچنان نامردمانه، به قصد مرگ میزنند.
این دروغگوی بیشرم نمیداند، نه نمیخواهد بداند یا شاید هم نمیتواند بفهمد که اگر پلیس "نامسلمان" یک کشور غربی چنان رفتاری موهنی با دزدان و آدمکشان داشته باشد، محاکمه و مجازات خواهد شد.
این کوتولهی سیاسی، بیشرمانه از میثاق ملی و از مکتب انسانساز سخن گفت:
اين برابري و يکسان بودن ، قانون اساسي ما و ميثاق ملي ماست. مکتب انسانساز و نجاتبخش و مترقي ماست و همه در برابر قانون مساوي هستند..
همان مکتبی که احمدینژادها، کاردانها، سرداران میلیاردر را تولید میکند. او یادش رفته است که شعار انقلاب «خانهی گلی علی بود» و «الملک یبقی بالکفر و لایبقی بالظلم».
او از طلحه و زیبر نام برد و خودش را به قدسین چسباند.
اما او کور خوانده است. امروز وسایل ارتباط جمعی چنان توسعه یافته است که جنایاتی که عمال و حامیان او مرتکب میشوند به آنی در سراسر جهان پخش میشود. همه جنایات او را میبینند و به شعبدهبازیهای او میخندند، بهمانسان که به ادعای "هالهی نور و دانشمند اتمی ۱۳ سالهاش خندیدند و نامهپراکنیهایش به سران کشورهای جهان.
فقط اسدها، چاورزها، کرزاییها و شاید پوتین و مدودف باشند که او را حلوا حلوا کنند. گرچه رهبر نیز این فریب بزرگ را چنین خواند «به يارى پروردگار انتخابات با اتقان، صحت و آرامش خوبى برگزار شد». ایشان نیز فراموش کردهاند که شاه نیز از این فرمایشات بسیار کرد. اما زمانی صدای ملت را شنید که کار از کار گذشته بود.
من آرزوی چنان روزی را ندارم. زیرا ازخشونت بیزارم و به دموکراسی و حکومت مردم بر مردم باورمندم. اما فراموش نکنیم که همین اشتباه رهبری و تایید این نیرنگ موجبات نزدیک شدن هواخواهان دموکراسی شد.
زنده باد آزادی!
درود بر سبز پوشان!
5 نظرات:
سلام عمو اروند عزيز
راهپيمايي روز دوشنبه، عاليترين شكل بيان اعتراض بود...سكوتي كه در ميان جمعيت موج ميزد از هزاران شعار رساتر بود
به اميد پيروزي
خیلی میزنن دانشگاه ها تعطیل شد . سرباز هاشون هم لبنانی ان .
"خانه ام آتش گرفته است آتشی جانسوز"
برادرم گلی هدیه به تو که ما را می زنی!
دیر تش بادیم عمو...ماه لی لی
سلام محمد عزیزم
امید که دم گرمت در آهن سرد بر جایگاه بزرگان نشسته اثر کند !
ارسال یک نظر