۱۳۸۸ خرداد ۲۴, یکشنبه

کلاهی که سر ما خارج نشینان رفت

روز جمعه راهی سفارت شدم تا رای «نه»ی خودم را به احمدی‌نژادی‌ها توی صندوق بریزم. هشت‌ونیم صبح وارد سفارت شدم. تعداد شرکت کننده‌گان بد نبود، بیشتر دختران‌وپسران جوان بودند. از همان اول ورود متوجه جمعی از هموطنان شدم که دورتر اجتماع کرده‌بودند. دو نفر از آنان در جلوی در ورودی به صحبت مشغول بودند. فرد جوانتر با لهجه‌ی آبادانی مخالفت شدیدی نسبت به رای‌دهندگان نشان می‌داد و آنان را توده‌ای، اکثریتی، حزب‌اللهی خطاب می‌کرد و می‌گفت:

خوب است عکس این افراد را روی اینترنت بگذاریم تا آنان در میان ایرانیان رسوا شوند.

غافل از این که عکس من باورمند به اصول دموکراسی، سالیانی است روی اینترنت هست و آشکارا از عقیده‌ی اصلاح‌طلبی و حکومت دموکراسی دفاع می‌کنم.

وارد سفارت شدم. با شیرینی شربت و روی خوش ما را پذیرفتند. مُهری روی گذرنامه‌ام زدند و به سوی محلی‌که برگه‌ی آراء گذاشته‌شده بود راهنمایی‌ام کردند. اسامی چهار کاندیدای از صافی شورای نگهبان رد شده، بشرح زیر

ردیف نام خانوادگی، نام نام پدر ۱- احمدی نژاد ، محمود احمد ۲- رضایی میر قائد، محسن نجف ۳- کروبی ، مهدی احمد ۴- موسوی خامنه، میر حسین میر اسماعیل

روی دیوار نصب شده بود.

مشغول نوشتن رای بودم (برخلاف رویه‌ی کشورهای دموکراسی) محلی برای نوشتن رای بدور از چشم دیگران نبود.

آقایی که شماره‌ی ردیف کاندیدای مورد نظرش را ننوشته بود، موضوع را با یکی از آقایان حاضر، بگمانم کنسول ایران بود، مطرح کرد. طرف گفت چون اسامی مشابه نیست، اشکالی پیش نخواهد آمد. اما با خواندن این مقاله در روزنامه‌ی اینترنتی «ایران امروز» متوجه کلاه بزرگی شدم که سر ما خارج‌نشینان گذاشته‌اند.

چوپان دروغ‌گو که خجالت سرش نمی‌شود زمانی که از مردم و دموکراسی و ...

صحبت می‌کند.

از سفارت خارج شدم، صدای مرگ بر جمهوری اسلامی ایران گروهی با پرچم‌های سرخ، بگوش می‌رسید. یکی از معترضین با صدای بلند

دختر خانمی را که برای دادن رای وارد محل رای‌گیری می‌شد، مورد خطاب قرارد و گفت:

لچک یادت نره!

اتوبوس ساعت نه و چهل و هفت دقیقه‌ی صبح از کنار تظاهرکننده‌گان عبور کرد. تعداد آنان به بیست نفر نمی‌رسید. اما آقایی که با رادیو اسراییل مصاحبه می‌کرد نظر دیگری ارایه داد.

گوبلز را می‌شناسید؟


8 نظرات:

هادی (بوسه گرگ) در

سلام
کلاه سرمان نرفت؛ گونی سرمان رفت. اما اگر این‌گونه گسترده شرکت نمی‌کردیم, این اندازه این‌ها وادار نمی‌شدند که به جای کلاه، گونی سرمان بکنند! و هم‌این گونی، مردم را سخت و بی‌مانند، به خشم آورده است.

ناشناس در

فوری! خبر رسیده از خرم آباد: فرمانداری بدست مردم افتاده، اسلحه خونه رو گرفتن. رئیس کلانتری ۱۳ مفقودالاثر شده و لشکر زرهی حمزه برای سرکوب داره وارد میشه.

عمو اروند در

متاسفم! هدف مااصرار بر اجرای قانون است نه توسل به خشونت. این گونه اعمال شورش‌ است و گزک بدست دیکتاتور می‌دهد تا همه را از دم تیغ بگذارند. این اعمال نه عقلایی است و نه مورد تایید موسوی، کروبی و نه رضایی.

ناشناس در

سلام
محمد علی ابطحی (از چهره های سرشناس اصلاح طلبان) طی واکنشی در سایت خود، از جمله می نویسد: " این در حالی است که اخبار رسیده از همه صندوقهای شهرستانها حداقل تساوی آقایان موسوی و احمدی‌نژاد بود. این بار اگر دوباره فراموش نکنیم، جریان غیر دولتی و اصلاح‌طلب را باید به این نتیجه رسانده باشد که دیگر از طریق صندوق‌های رای نمی‌شود، به فکر اصلاح بود.....) http://www.webneveshteha.com

دست نوشته در

عموجان کجایی که این کلاه سر ما داخل‌نشین‌ها هم رفت
خیلی جاها کد نزده بودند و مردم را گول زدند ...

يك صداي بي‌صدا در

عمو اروند جان

ما به گروگان گرفته شديم...كمك!

جهانگرد در

سلام
عمو اروند گرامی
به همه جهان تا دسترسی دارید به سه زبان سوئدی انگلیسی وفارسی منتشر کنید به همه بگویید جوانان زنان مردان وپیران مارا درارند در خیابان سلاخی می کنند پنج کشته را به بهشت زهرا برده ودفن کرده اند وبعد ارام ارام به خانواده هایشان خبر می دهند
بگویید احمدی نژاد وخامنه ای کودتا کرده اند بهUN صدای ما را برسانید

خسروبیگی در

این پست هم در وردپرس نیست!

در نگاه اول به نظر میرسد که کلاه سر ما رفته اما به واقع کلاه سر حاکمان رفت که چنین تقلب بزرگی کردند و به واسطه آن آبرویشان برفت و ماهیت درونیشان کاملا شفاف و روشن شد. هیچ وقت فکر نمیکردم چنین تقلب آشکار و گسترده ای کنند و هیچ دلیل و برهانی به این بزرگی و بزرگتر از این برای اثبات حقه بازی و در نتیجه بی لیاقتی آنها سراغ ندارم! این انتخابات نقطه عطفی در منحنی حاکمیت اینگونه افراد است که آنان را در سراشیبی سقوط قرار داده و به امید خدا گذر زمان این را ثابت خواهد کرد

ارسال یک نظر