امیدی تازه برای آمریکا و برای جهان
برگردان: محمد افراسیابی
ساعتها و در واقع روزها، مردم در انتظار رئیس جمهور آیندهی خود بودند. و اینک او آنجا، آشکارا غرق در جذبهی لحظهی موعود ایستادهبود تا به عنوان چهلوچهارمین ریاست جمهوری ایالت متحدهی آمریکای شمالی، سوگند یاد کند.
سوگند یاد میکرد تا حافظ قانون اساسی ایالات متحدهی آمریکای شمالی باشد، همان قانون اساسی که در آغاز، سیاهان را انسانهایی کامل ارزیابی نمیکرد.
در جایگاه سخنرانی اصلن اضطرابی نداشت و اطرافیانش با شوقی فراوان، میشنیدند که در سیاست خارجی تازه، نشانههای آشکارِ حاکی از فروتنی ِفزاینده، گوشهایی شنوا و نشانههای ثبات قدم در تصمیمگیریها، دوباره جان تازه میگیرد.
در سیاست داخلی او در عین امیدواری به آینده، نسبت به امیدواریهای اغراقآمیز، هشدار میداد:
کارهای مهم بسیاری در پیشرو داریم که باید به پیشباز آنها رفت. همه با هم، تلاشی همه جانبه و همسو باید داشته باشیم.
بیدرنگ پس از پایان سخنرانی، نخستین گروه همکاران اوباما راهی کاخ سفید شدند تا کار خود را آغار کنند. کاملن آشکار است که این کار نه از این رو است که اوباما در زمانی که کارهای بزرگی در سیاست داخلی و خارجی باید انجام پذیرد، وارد گود مبارزه میشود، نه. حرکت آغازی او نشانگر این است که او از پیش آمادهگیهای لازم را فراهم آورده است.
اوباما روشمند عمل کرد، هم حرفهای است و هم لایق و هم ورزیده.
او پس از انتخابات، باستثنای آن که گفته بود «دلیل دلخوری کارگران رای دهندهی سفیدپوست را که به مذهب، سلاح و یا باورهای ضد حزبی خود چسبیدهاند، درک میکند، چرا که آنان میانگارند که هر انسانی مثل آنها نباشد با آنها نیست» مرتکب هیچ اشتباهی نشده است.
بعضیها با انتقادی ضعیف اشاره به این میکنند که اوباما چنان از خودش مطمئن است که مشکل بتواند واقعیات را آن طوری که هست درک کند، اما اکثریت مردم باورهای او را خیرخواهانه تلقی میکنند.
او از جمله در نظرخواهیها حتا موفق به جلب نظر جمهوریخواهان سنتی؛ اگر نخواهیم آنان را سفیدان سنتگرا بخوانیم؛ هم شده است.
اما راهبری مبارزات انتخاباتی و آمادهسازی راه رسیدن به قدرت چیزی است و ادارهی ابرقدرتی که از بحران اقتصادی شدیدی رنج میبرد، چیز دیگری.
آن واقعیت هماکنون، با پائین کشیدن پرچمها و ساکت شدن فریادهای شادیِ از پیروزی، آغاز شده است.
2 نظرات:
امیدوارم که جانی سالم از میان این سیاسیونِ"... "
آمریکایی بدر ببرد
من نميدونم چرا انقدر دوستش دارم... يه جوري نسبت بهش احساس مثبت دارم.
ارسال یک نظر