درس علمالاشیاء
میدانی؟ نامهام قبل از سرازیر شدن به جعبهی پست الکترونیکی تو، از عرش اعلا گذشت و ملائک موظف ابر، آن را خواندند و گزارش کردند گلایهام را از نبود آفتاب به ذات متبارکش و او مقرر فرمود تا ملایک ابرها را به سوی شرق روان سازند.
کریستر وارد اتاقم شد و مژدهی صاف شدن آسمان را داد.
رولف به هنگام صرف قهوه با شعفی باور نکردنی گفت:
به بین! خورشید خودش را نشان داده است.
و آفتاب بر آمد آن چنان که من آرزو کرده بودم.
جز پیروی از باور سعدی که هر نعمتی را شکری است، چه میتوانستم بکنم در این سرزمین همیشه ابری؟
پینوشت
در کودلی درس علمالاشیاء را برای پدر میخواندم که فردا شرمندهی آموزگارم نباشم. موضوع نحوهی تشکیل ابرها بود. پدر با اعتراض گفت:
از حضرت صادق علیهالسلام پرسیدند:
ماهیت ابر چیست؟
فرمودند:
ابر موجودی آنی الخلقهاست و به محض ارادهی خداوندی خلق میشود.
من نه علت اعتراض را فهیدم و نه تعارض موضوع درس علمالاشیاء را با دیدگاه پدر.
0 نظرات:
ارسال یک نظر