برق بازی
این صادق هم آدم را به چه بازیهایی دعوت میکند. حتمن پدر و مادرش به او گوشزد نکردهاند که "بازی با برق" خطرناک است! شاید هم آن بندهگان خدا بوظیفهی شرعیـعرفی خود عمل کرده باشند اما این پسرک تخسِ حرف ناشنو، حرف پدر را پشت گوش انداخته است.
ولی من میدانم که اگر پدر و مادرش در تذکرات لازمه قصور کرده باشند، عمه سکینه حتمن به او گفته است "بالاجان! بازی بازی با دومِه شیر هم بازی؟»
یادم نیست چه کسی بود که نوشت "آه چه خوب شد که برق وبلاگستان آمد!"
منظورش براه افتادن بلاگرولینگ بود در آن روزهایی که بلاگرولینگ این چنین، افتض نشده بود که وقتوبیوقت چون برق وطنی بیخداحافظی جیم شود و دست همه را توی کاسه گزارد. جالب اینکه نرفتنش هم احمد ابوالفتحی را دچار دلهره میکند.
حالا برق وبلاگستان مرتب میرود و نام دوستان نشسته در کنارهی وبلاگها به خط یاجوج و ماجوجها نشان میدهد که قابل خواندن هم نیست. پس نبودش به از بودش.
یاد حمدالله افتادم، مرد بینوایی که یک پسر داشت و چند دختر. پسرک بیچاره نه مدرسه رفته بود و نه حرفهای آموحته بود بدلیل فقر پدر. زمستان برفروبی میکرد و تابستان یخفروشی. درآمدی نداشت تا کمکی کند به سفرهی بینان پدر. از اینرو، مرتب مورد طعن و لعن حمدالله بود در پیش هر آشنا و ناآشنائی و این جمله ورد زبانش:
تو نم نه بیدی بیتر بود
دخترم بیدی بیتر بود.
که فکر میکرد صرف "نرینه بودن" رضا دلیل موجهی است برای پول درآوردن. گرچه دختران بدبختش در هر خانهای را برای کلفتی میکوبیدند. گویا تقصیر به گردن مادینهها بود که نرینه نشده بودند نه جامعه که امکانات لازم را در اختیار آنان نگذاشته بود.
باری! من خودم را از شر بلاگرولینگ راحت کردم و چسبیدم به دامان پرفیض خوراکخوان گوگل. کاش هموطنان من نیز امکان انتخاب میداشتند که در نبود برق دولتی از جایگزین دیگری استفاده میکردند!
من یادم نیست که برق خانهی ما کی بود که رفت. ولی یادم هست که روز و ساعت رفتناش را از خیلی قبل بما خبر داده بودند. برق، درست سر ساعت موعود رفت و سر ساعت موعود هم برگشت.
اما اگر برق اینجا برود، فاجعه به بار میآورد. و خیال هم نکنید که در اینجا قطع غیرمترقبهی برق ناممکن است. نه چنین نیست. بخصوص در زمستانهایِ سرد ِبیست درجه زیر صفر که باد و و بوران هم باشد، این اتفاق میافتد و بسیار هم افتاده است و هزارها خانه را در خاموشی مطلق فرو بردهاست برای چند روز متوالی، البته نه در شهر ما به دلیل کمتر وزیدن بادهای سخت.
اینجا همه چیز برقی است. اجاق غذا پزییت با برق کار میکند، خانهات با برق گرم میشود، حتا اگر از حرارت مرکزی شهری استفاده کنی، جریان سیال آبگرم بدرون خانهات متوقف میگردد. قطارها از حرکت بازمیمانند، کارمندان و کارگران ادارات و کارخانهها به وقت در محل کارشان حاضر نمیشوند و تولید دچار وقفه میگردد.
اگر برق نباشد، اینترنت هم نیست. اینترنت که نباشد تلفنهای آیپی هم از کار میافتند. هم بانکها کارشان معطل میشود و هم کارخانهها و گارگاهها.
چند سال پیش رفته بودم رنگ بخرم. آقایی همسن و سال خودم که متصدی مخلوط کردن رنگ بود، از مدرنیزهشدن همه چیز، عصبانی بود به دلیل قطعی اینترنت. که فورمول اختلاط رنگ ها در حافظهی کامپیوتر مرکزی شرکت بود و امکان دسترسی به آن ناممکن. او نه فحشی به ادیسون داد و نه پدر و مادر مخترع اینترنت را جنبانید. ولی چون همهی ما سالمندان، به این"باورِ خوش"بود که "قدیما همه چیز بهتر بود".
زندهگی ما برقی شدهاست. با گران شدن بهای نفت و آلودهگی روزافزون هوا، دولت مردم را تشویق به خرید خودروهای برقی میکند و دههزار و شاید هم بیستهزار کرون، درست یادم نیست، به خریداران چنین خودروهایی، کمک مالی میکند. اما چه خوب که این خودروها با برق شهری کار نمیکنند و گرنه گرفتار دشواریِ تازهای میشدیم، دزدی کابلهای برق!
بله! به دلیل مواجههی جهان با کمبود مس، "ملت همیشه در صحنه " حتا در اینجا هم رحمی به ناودانها و شیروانیها مسین کلیساها نمیکنند تا چه رسد به سیمهای مسین برق. آنها را نامردانه میدزدند و در بازار سیاه آبش میکنند برای تهیهی مواد مخدر.
بیست و اندی سال پیش که به اینجا آمدم، هزینه مصرف هر کیلووات ساعت برق ۲۰ اوره بود. «هر اوره یکصدم کرون، واحد پول سوئد است که حدودن معادل است با ۱۳۵تومان شرعی خودمان».
دیروز در روزنامهی محلی شهرمان آگهی زیر توجهم را جلب کرد.
بهای تازهی برق
بدلیل افزایش بهای بورس برق در قطب شمال، بهای برق شرکت فورتوم انکلFortum Enkel از اول ماه آگوست ۲۰۰۸ به شرح زیر افزایش مییابد.
بهای مصرفی هر کیلووات برق ۶۹:۸۰ اوره
مالیات مصرف هر کیلووات برق مصرفی ۵۱:۲۰ اوره
ارزش هر کیلووات مصرفی ۰۰:۱۲۱ اوره
هزینه ثابت اشتراک سالانه ۳۲۵ کرون باضافهی مالیات بر مصرف.
در صورت تمایل به پرداخت هزینهی کمتر میتوانید ضمن تماس با تلفن شمارهی ۰۲۰-۴۶۰۰۴۶ و یا با مراجعه به این سایت www.fortum.se اطلاعات لآزم را در مورد شیوهی پایین بردن مقدار برق مصرفی خود، دریافت دارید تا هم پولی پسانداز کنید و هم محیط زیست را از آلودهگی بیشتر مصون دارید.
و من اضافه میکنم که تولید و فروش برق در سوئد انحصاری نیست. علاوه بر سدهای آبی متعدد بزرگ، رکتورهای اتمی، نیروگاههای بادی، در جاجای سوئد سدهای کوچکی هم وجود دارند که در تملک افراد خصوصی یا شهرداریهاست.
پینوشت
۱۲۱ اوره × ۳۵ تومان = ۱۶۳.۳۵
یعنی بهای خریداری هر کیلووات ساعت برق معادل است ۱۶۳.۳۵ تومان خودمان. دوستی پیامی گذاشته و خبرداده است که بهای روز سوئد کرون ۱۵۸ تومان است
2 نظرات:
به به!
این امت همیشه در صحنه بالاخره باید یکجوری حضور خود را اعلام نماید
ارسال یک نظر