۱۳۸۶ آبان ۲۴, پنجشنبه

من برای کودک درونم می‌نویسم: آسترید لیندگرن

آسترید لیند‌گرن، نویسنده‌ی سوئدی کتاب" پی‌پی جوراب بلند" اگر زنده بود، امروز صدمین سالروز تولدش جشن گرفته می‌شد. در نبودش نیز به نوعی این تولد خجسته را جشن گرفته‌اند. گوینده‌ی رادیو ضمن معرفی او، می‌گوید " آسترید که برای ما گنجیه‌ای از کتاب‌های کودکان باقی گذاشته است، اگر زنده بود، امروز صد ساله‌گی‌اش را جشن می‌گرفتیم و میکروفون را جلو دهان دختر بچه‌ای می‌گیرد و می‌پرسید:

آسترید لیند‌گرن را می‌شناسی؟

بعــــــــله!

کتاب‌های او را هم خوانده‌ای؟

دختر خانم" او یا"ئی می‌گوید که همان بعله‌ی کشیده‌ی خودمان است. و سپس فهرستی از نوشته‌های آسترید را ذکر می‌کند. متوجه مابقی مصاحبه نمی‌شوم. جشن هشتاد و پنج‌ساله‌گی‌اش در ذهنم جان می‌گیرد که اینگوار کارلسون، نخست وزیر وقت سوئد بدیدارش رفته بود، برای گفتن تبریک. مراسم زنده از تلویزیون پخش می‌شد. کارلسون نقل می‌کرد که بکشورهای زیادی سفر کرده‌است ولی هر جا پا گذاشته است، متوجه شده است که آسترید زودتر از او، به آن سرزمین پا نهاده و قلب کودکان آن سرزمین نیز تسخیر کرده است. مجری برنامه، اضافه کرد که آسترید نویسنده‌گی در ۳۵ ساله‌گی آغاز کرده است.

مجید شریف که در کنار ما نشسته بود، با تعجب ‌پرسید که آسترید این‌قدر دیر آغاز به نویسنده‌گی کرده است؟ درست متوجه شدم؟ و پس از اطمینان از درک درست مطلب با خوشحال و غرور افزود:

من که نویسنده‌گی را از نوجوانی آغاز کرده‌ام، باید فرصت زیادی برای به شهرت رسیدن و جهانی شدن، داشته باشم که تازه از مرز ۳۵ ساله‌گی گذر کرده‌ام.

ولی فتوای ناروائی صادر شد بر توقف رشد استعداد نویسنده‌گی مجید و نشر افکارش را مضر نظام تشخیص داد و نه تنها نوشتن را بر او حرام کر د که زنده بودن را نیز بر او روا نداشت.