تانزانیا، بخش پنجم
از لحظهی ورود به دارالسلام به این نکته پی بردیم که بسیاری از مردم با تعجب و شگفتی پویا را زیر نظر گرفتهاند. البته نگاههایشان ترحمآمیز و دلسوزانه نبود. بیشتر نشانهای از شگفتی و کنجکاوی در نگاهشان دیده میشد. برعکس کشورهای غربی که بمحض ورود، حضور این گونه انسانها «داون سیندروم» در همه جای جامعه، نظر تازه وارد را جلب میکند، ما در تمام مدت اقامتمان در تانزانیا به انسانی این چنینی برخورد نکردیم. دلیلش شاید مرگ و میر زودرس معلولین در این جوامع باشد که به دلیل فقر و نبودن امکانات بهداشتی، ادامهی زندگی آنان
در آنجا که بودیم سیگمار از کندکاری و لاابالیگری همکاران بومیاش در بخش زنان و زایمان بیمارستان دانشگاه دارالسلام، گلایه میکرد. او در این باور بود که تکاهل آنان موجب مرگ مادران یا نوزادان میشود. و حالا میبینم در یکی از پستهایش در فیس بوک چنین نوشته است:
در محلی که من کار میکنم سرعت کار بسیار کم است و تعداد بیماران بسیار. من در اینجا با بیماریهایی مواجه میشوم که در سوئد هرگز مشابه آنها را ندیدهام مانند کم خونی، غش و غیره. اینجا احتمالن سختترین بخشی است که من در آن کار کردهام. مرگ و میر مادران و کودکان نوزاد امری عادی تلقی میشود. به خصوص مرگ داخل رحمی جنین که همیشه در خانه مشکل ساز بوده است در اینجا امری عادی بشمار میآید. عجیب اینکه هیچیک از کارکنان هم واکنشی علیه چنین اتفاقاتی نشان نمیدهند.
خوب وقتی واکنش نسبت به مرگ انسانهای سالم این چنین باشد مسلم است وجود پوبای سالم ۲۸ ساله که پا به پای ما حرکت میکند،از مناظر و ساختمانها عکس میگیرد شگفتی آنان را سبب شود.
نگاهی این چنینی به انسانهایی که نه خود آنها و نه والدینشان در وجود نقیصهی مادر زادیشان نقشی نداشتهاند، نگاهی بیرحمانه، عقبمانده و جهان سومی است.
پس از تولد پویا و آگاهی از عقبماندهگی او تصمیم گرفتیم تا همهی کوشمشان برای آسایش و سلامتی بکار گیریم. از همین روی افزون بر تلاشهایمان برای گرفتن کمک از متخصصان فن، از تجربههای عملی پدران و مادران اینچنین فرزندانی نیز بهره بگیریم. بهتر دیدیم از آشنایان شروع کنیم. وجود فرزندی این چنینی را در خانوادهی یکی از دوستان سراغ داشتیم. از او خواستیم که رابط بین ما و آن خانواده شود. دوستمان گفت:
این کار شدنی نیست. آنها اصولن دوست ندارند دیگران از وجود چنین فرزندی در خانوادهشان با خبر شود و داشتن چنین فرزندی را نوعی سرشکستهگی تلقی میکنند. از همین رو هم طفلکی همیشه در خانه محبوس است و به او اجازهی بیرون آمدن کمتر میدهند.
از خیر مسئله گذشتیم. اما در عوض هرجا رفتیم پویا را هم با خودمان بردیم و اجازه ندادیم کسی به او بیاحترامی کند. اگر کسی هم برخورد نا مناسبی با او کرد، عمل او را توهین بخودمان تلقی نمودیم و واکنشی سخت در برابر عمل ناشایست او نشان دادیم.
در سوئد و دیگر کشورهای اسکاندیناوی و باحتمال زیاد در همهی کشورهای اروپای شمالی، قاعدهی عمومی بر این است که چون طبیعت چنین افرادی را از مزایایی محروم ساخته است پس به عهدهی جامعه است که این کمبودها را جبران نماید و چنان تسهیلاتی در اختیار آنان گذارد تا آنها نیز بتوانند مانند انسانها سالم از مزایای زندهگی بهرهور شوند. و چنین هم هست.
خوشبختانه میبینم که در ایران ما نیز انسانهای(اینجا) هستند که زندهگی خویش صرف رفاه چنین انسانهای معصومی گزارده و میگزارند.
چنین نگاهی باین گونه افراد قابل ستایش است:
من اعتقاد دارم توجه به بچههاي استثنايي در يك كشور، شاخص شرف ملي و انسانين آن كشور است. تعليم و تربيت كودكان استثنايي، پشتوانهي اسكناس كشور محسوب ميشود. در هر جامعهاي همواره تربيت، برنده و پيروز است. توجه كردن به اين بچهها، شأن تربيت را نشان ميدهد. آموزشوپرورش عادي پيشرفت خود را مديون آموزشوپرورش استثنايي است. بيشتر مردم كنشگر نيستند، بلكه واكنشگر هستند. براي همين توجه به كودكان استثنايي مهم است. هر موجودي كه به اين عالم ميآيد، در پي تحقيق هدفي است. كاري كه از عهدهي او برميآيد، ديگري قادر به انجام آن نيست. بچههاي استثنايي تنها با هم سن و سالهاي خود تفاوت دارند؛ آن هم تفاوتي مثل تفاوت قد افراد.
دکتر علیحسین سازمند
7 نظرات:
سلام عمو!
بهیچ وجه تصاویر این پست تان را نتوانستم ببینم . در هر حال خاطراتتان خواندنیست و گاهن بوسیدنی !(آیکون چشمک)
سلام
چرا راه دور برويم؟
همينجا، در همين ايران خودمان هم دچار قحطي آموزش هستيم...
انسان متاسفانه در شناخت بیماریها کوتاهی کرده ، اگر همانقدر که به تسلط بر دیگران نظر دارد ، به تسلیم به دلها نظر می داشت ، اینگونه بخشی از جامعه محروم از آنچه مستحق آن هستند ، نمی بودند
باز هم جای شکر باقی ست که در فضای سرزمین های اروپایی تلاش می کنند تا این قشر هم به اندازه توان خود بهره از زندگی ببرند
امیدوارم سلامتی بر سر شما و خانواده سایه افکند
سلام عمو افراسيابي
هميشه با تمام دوستان و خانواده سالم باشيد. آرزوي سال جديد پر از موفقيت دارم براي شما و خانواده. خوش و خرم باشيد
سلام
در ايران كه عليرغم ظاهر امر، متاسفانه هنوز مشكلات زيادي در بهداشت و درمان ديده مي شود. بدتر از همه شيوع نوعي بي تفاوتي و بيخيالي در ميان كادر پزشكي بيمارستان هاست كه بسيار خطرناك است.
نگاه شما به این پدیده، هم آگاهانه و هم شجاعانه است. نوشته هایتان را می خوانم و بر پر رنگی عنصر صداقت بر آن ها تأکید می ورزم. پایدار باشید.
ظاهراً چنین برمی آید که من در یادداشت نوشتن و کامنت گذاشتن تنبلم. واقعیت آنست که خیلی وقت ها در برابر حرف حساب، چیز زیادی نمی شود نوشت. یا باید گفت آفرین یا آن که گفت من هم موافقم. از آن جا که من از چنین زبانی استفاده نمی کنم، موجب می شود که چیزی نگذارم. اما همه ی نوشته هایی را که در این روزها پس از بازگشتتان از سفر نوشته اید، خوانده ام.
ارسال یک نظر