روز پدر بر همهی پدران مبارک باد!
دیروز، روز نظافت عمومی بود منطقهی زیستمان بود، نظافت پائیزه. امروز روز پدر است.
از فلسفهی وجه تسمیهی روز پدر در سوئد بیخبرم. ولی میدانم که برخلاف ایران فعلی، این نامگزاری ارتباطی به زادروز هیچ قدّیسی از قدیسان دین مسیح ندارد. سوئد کشوری است با حکومت لائیک و بر خلاف آنچه دروغگویان اسلام پناه، عنوان میکنند، همهی مذاهب در اینجا محترم شمرده میشوند و پیروان آنها از کلیهی حقوق شهروندی بهرهمند هستند.
در همین شهر فسقلی ما شاید یک دوجین کلیسای متعلق به شعبههای مختلف مسیحی وجود داشته باشد. سنیها مسجد خودرا دارند، البته بدون گنبد و گلدسته و شیعیان مسجد خودشان را.
نامگزاری روزی پدر ارتباطی هم به تولد فردی از خاندان سلطنتی سوئد ندارد، مانند دوران رژیم پیشین که تولد رضا شاه روز پدر بود و زادروز مادر شهبانو، روز مادر.
شاه سلطنتش را میکند و به هیچرو، اجازهی دخالت در امور سیاسی کشور به او داده نمیشود.
خیلیها هم عملن با ادامهی رژیم پادشاهی مخالفند و آشکارا مخالفت خود را جار میزنند. حتا حزب سوسیال دموکرات سوئد در اساسنامهاش مادهای دارد مبنی بر تلاش برای الغای سلطنت.
بگذریم! دیروز همانطوری که گفتم روز نظافت بود. محوطهی ما «سه کیلومتری شمال شهر» در محوطهای بمساحت ۴۱۰۰۰ متر مربع واقع است با ۱۲۶ دستگاه آپارتمان یک طبقه، دو طبقه و سه طبقه است. مالکیت آپارتمانها و زمین متعلق به انجمنی است، متشکل از ساکنین خانهها، شرکت سازندهی آپارتمانها و نمایندهای از شهرداری. ساکنین این نوع خانهها، فقط حق سکونت را خریداری میکنند. بهای خانهها برابر است با قانون عرضه و تقاضا. در ازای سکونت باید هزینهی به انجمن پرداخت که شبیه همان اجازهی ماهانه است و مقدارش به ازای مساحت زیربنای مسکونی معین میشود. این هزینه شامل هزینهی آب مصرفی، و حرارت مرکزی، هزینهی تلویزیون کابلی و در برخی از انجمنها حتا هزینهی اینترنت پرسرعت هم میشود. هرچه انجمن قدیمیتر باشد، هزینه پرداختی بدلیل استهلاک وام بانکی، کمتر است.
نظافت محوطه به عهدهی خود ماست. سالانه دوبار، بهار و پائیز با دعوت انجمن یک روز صرف نظافت منطقه میشود.
دیروز چنین روزی بود. پنج ساعت کار، روبیدن، جمعکردن و حمل برگها، تمیز کردن باغچهها، کمک به همسایههای مسن و تنها،سخت خسته و کوفتهام کرده بود.
شب دو سه باری بدلیل کرامپهای عضلانی پا از خواب بیدار شدم. کابوسی وحشتناک هم بسراغم آمد. پنج صبح تخت را ترک کردم. دوشی گرفتم و به وبگردیام پرداختم. اما خستگی اجازه نداد و لاجرم دوباره راهی اتاق خواب شدم.
خواب که بودم، زیبا و شیوا برای گفتن تبریک روز پدر زنگ زده بودند. نیما هم طبق معمول در مسافرت است (همین الان اساماسش رسید) و پویا معمولن آخر هفته پیش ماست.
بیدار که شدم تلفنی تتشکری از آنان کردم. یاد تبریکی افتادم که زمانی زیبا در چنین روزی برایم فرستاده بود. او چنین نوشته بود
بچه که بودم یکی ازم پرسید، باباتو چقدر دوس داری؟
بازوها مو تا اونوجا که میشد باز کردم و گفتم:
این قد!
حالا که این کارتو واسهتون مینویسم باز همون احساسو دارم، با این تفاوت که دسام خیلی درازتر شده.
و باین میاندیشم که فلسفهی بنیانگزاری این روزها چقدر عاقلانه است. چرا نسل من از این نعمت محروم بود. پدر فرزندش را نمیبوسید که مبادا لوس شود و فرزند اجازه ی ابراز علاقه به پدرش را نداشت که مبادا ابهت پدر کاستی گیرد.
8 نظرات:
روز پدر مبارک!
اونطرفا روز عمو نداریم؟
D:
www.NeghNeghoo.com
روز پدر بر شما مبارک باد
سلام عامو جان
روزتون مبارک... همیشه به شادی باشین و تندرست.
سلام عمو اروند عزیزم
روزتون مبارک؛ روز پدر
شاد باشین
سلام عمو
روز پدر مبارک.
من هم عاشق بچه های همه سن هستم.
عموجان روزتون مبارک.
من که هیچ کدوم از مناسبتهای خودمون به دلم نمیچسبه چون همونطور که خودت گفتی اول و آخرش ختم میشه به یه قدیسه به خصوص از نوع مذهبی.
هیچ وقت روز زن خودمون رو به کسی تبریک نمیگم٬ صبر میکنم تا 8 مارس. دوست ندارم پیروی کنم از کسی٬ چه غربی چه شرقی ولی چهچاره که آشمان اینست و کاسهمان نیز. ولی این حس نامطلوب تقلید را به یک تبریک ناشت گرفته از یک قدیسه دینی -به فرض هم خوب- ترجیح میدهم.
عمو جان ...
دوستت دارم هر روز روز توست..........روزهایت به شادی..ماه لی لی
روز پدر بر شما نيز فرخنده باد عموي بزگوار
ارسال یک نظر