سفر مراکش بخش ۳
وضعیت زنان
از سال ۱۹۷۲ میلادی زنان مراکشی از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، برخوردار شدهاند. ولی جنبش زنان مراکشی برای رسیدن به تساوی حقوق با مردان، خواستار لغو قانون مصوب سال ۱۹۵۷ میلادیاست که آن قانون را مانعی در راه رسیدن به اهداف خود میداند.
تلاش زنان در سال ۱۹۹۹ برای تقویت موقعیت خویش با مقاومت وزارت مذهب و جامعهی علماء مواجه شد. زنان مراکشی در کلیهی بخشهای اداری، سیاسی و اقتصادی از قبیل نمایندهگی در مجلس، سفرای سیاسی در کشورهای دیگر، خلبان، خبرنگار و مدیران بخش خصوصی نقش فعالی دارند . زنان بسیاری را دیدم که با حجاب اسلامی سوار بر موتورگازی یا دوچرخه در خیابانها در ترد بودند.
با مرگ ملک حسن دوم در سال ۱۹۹۹ میلادی که کشور را بصورت دیکتاتوری کامل اداره مینمود، تغییرات سیاسی چشمگیری در مراکش رخ داد. ملک محمد پنجم به محض نشستن بر تخت سلطنت، ادریس بصیری وزیر سنتگرای کشور را از کار برکنار کرد. در سال ۱۹۹۸ رهبر سوسیالیستها؛ عبدالرحمن یوسفی؛ مامور تشکیل کابینه شد. او موفق به انجام اصلاحاتی شده است ولی منتقدین سیاسی، بر این عقیدهاند که او کار مهمی انجام ندادهاست.
ملک محمد برخلاف پدرش، گوش به گفتههای مردم دارد و با سنتگرایان مذهبی همپیمان نیست. خلع ادریس بصیری موجب شد که در بین مردم محبوبیتی پیدا کند. مردمانی که من با آنان صحبت کردم، معتقد بودند که او مرد زیرکی است و هَمّ و غماش، توسعهی اقتصادی کشور و یافتن مشتری برای محصولات کشاورزی و شیلات مراکش است.
اقتصاد
وضعیت جغرافیائی مراکش و نزدیکی آن به اروپا موقعیت خاصی به آن کشور میدهد. منابع اقتصادی کشور عبارتند از:
شیلات، محصولات کشاورزی، نساجی، سرمایههای مراکشیان ساکن خارج، تهیهی برق از آبشارها و نفت جنوب که به تازهگی در بخش جنوبی کشور کشف شده است و معتقدند که کفاف ۳۵ سال سوخت کشور را میکند. اما هزینهی تهیهی انرژی در مراکش بالاست. مردم معمولی در مصرف نیروی برق بسیار صرفهجو هستند. مغازهها از روشنکردن چراغهای اضافی شدیدن پرهیز میکنند.
توصیه بانک جهانی به مراکش برای بهتر شدن وضع اقتصادی کشور، تلاش در بهتر کردن محصولات صادراتی و شناور کردن ارز کشور است. برابری پول جاری کشور؛ درهم؛ با ارزهای خارجی واقعی نیست و درهم مراکش در خارج ارزش معاملاتی ندارد.
اوضاع اجتماعی
رانندهگی مراکشیها در مقایسه با ما و دیگر کشورهای عربی که من دیدهام، معقولانه تراست. غالبن به احترام عابر پیاده توقف میکنند اگر چه پیادهگان حتا بر خلاف مقررات راهنمائی ورانندهگی، از روی خط کشی عابر پیاده عبور نکنند. اتوبوسهای شهری فراوان است. شیک نیست ولی تمیز است و دود هم نمیکند. کرایهی اتوبوس سه درهم است که فکر نمیکنم برای مردم عادی پرداختاش مشکل باشد. در شهر دو نوع تاکسی وجود دارد. تاکسیهای کوچک که مجاز به خروج ازمحدوهی شهری نیستند و مجهز به تاکسیمتر و کرایهای مناسب دارند. تاکسیهای بزرگ که مجاز به خروج از شهرأند و نرخ آنها تابع قانونِ بازارِ بیقانون است.
زندگی در محلههای مردم بومی، تفاوت فاحشی با بخش توریستی دارد. کوچهها باریک است و بیدرخت. باد، خاک و خاشاک را با خود به اینور وآنور می برد. پلاستیک پارههای ریخته شده توی کوچهها، منظرهای ناخوشآیند ایجاد کردهاست.
راهی بخش اینهزگان Inezgan میشویم که ده کیلومتری راه است. ترجیح میدهیم با اتوبوس برویم. اتوبوس نسبتن پر است. صف مسافران طولانی نیست و همه سوار میشوند. جلو بازار پیاده میشویم. اینجا دیگر از لوکسی و نظافت خبری نیست. گِل و شُل موجود در دروازهی بازار به ما خوش آمد میگوید. بازار بزرگی است با راستههای مختلف. میدان ترهبار، دقیقن شبیه میدانهای ترهبار خودمان است. گاری و گاریدستی و حمال و خرکچی، مشغول به حمل بار هستند. کف بازار مملو است از آشغال های ریخته شده. اینجا و آنجا پیر زنانی را میبینی که ارزش تمام کالائی عرضه شدهشان، شاید به صد درهم نرسد. بازار ساختمانی بسیار ابتدائی دارد. میدانی وسیع و بدون سقف. در بعضی جاها، سقفی کاذب با پلیت یا پوشال، برای ممانعت از تابش خورشید به درون بازار بصورت بسیار ابتدایی دیده میشود. دستفروشان همه جا هستند، بعضی بساط خود را روی زمین پهن کردهاند و برخی دیگر، کالای خود را روی چرخی یا سکوئی عرضه میکنند. گداها در همه جا حضور دارند. تفاوت گداهای اینهزگان با گدایان شهری، کثیفی و بد لباسی آنان است. گدایان بخش توریستی، تمیز . مرتباند. شاید تمیز پوشی گدایان شهری، حربهای باشد برای فریب پلیس.
ولی آنها، مانند گدایان خودی، پررو وسمج نیستند.
قیمت اجناس در این جا به نسبت شهر پائینتر است। توریستها بهتر خرید میکنند. نرخ مواد غذائی در همهی شهر نسبتن ثابت است و نیازی به چانه زدن نیست.
فروردين ۱۳۸۵
5 نظرات:
عمو جان اولا ممنون از لطف همیشگیتان. دوم این که آره کمی شلوغم. و سوم این که همیشه به سفر، و ما هم بهره می بریم. و بالاخره اخیرا کتابی خواندم که در ایران به "گل صحرا" ترجمه شده و در مورد زندگی خانم است که در سازمان ملل برای حقوق زنان و به ویژه زنان آفریقایی تلاش می کند. این بعد از مدتها یکی از تکان دهنده ترین کتابهایی بود که خواندم و توصیه می کنم در صورتی که خشونت خیلی آزارتان نمیدهد بخوانید.ارادتمند
سال نو میلادی مبارک
با بهترین آرزوها برای شما و خانواده ی محترمتان
سال نو برشما فرخنده باد با آرزوی سلامتی برای شما و همه ی آنهائی که دوست داری همچنین برای بلوچ عزیز که دکتر ها در سال نو در قلبش بادکنک باد کردند
سلام عمو جان
سپاس بابت نظرتان . چشم سعي خودم را براي نترسيدن و حل مشكلات مي كنم و البته مشغول نوشتن مطلبي راجع به اين معظل و يا اين"نشانه" سايكي(روان) يعني افسردگي هستم تا شما اساتيد ديگر ايراد نگيريد!و البته استفاده از زمان حال نكته اي است كه چشم سعي خود را خواهم كرد و البته بعد از حل مشكل اصلي روان- شخصيت و يا زندگي ام.
با سلام. من و دو نفر از دوستانم تصميم گرفته ايم تا براي عيد نوروز سال 1389 به مراكش سفر كنيم لطفا ما را راهنمايي بفرماييد كه چگونه بايد براي بليط رفت و برگشت اقدام كرده و هزينه هاي هتل ها در آنجا چگونه است و چگونه بايد جا رزرو كنيم
با تشكر آرمان
ارسال یک نظر