۱۳۸۶ آذر ۱, پنجشنبه

احترام به محیط زیست

او برای من آنی است که به من چیزی آموخته است بدون وابسته گی‌اش به ایده ئولوژی خاصی یا تظاهر و تثبث او به اعتقادات ویژه‌ای. " او" ئی که عملش با باورش هم‌خوانی دارد. هر که می‌خواهد باشد و یا معتقد به هر عقیده و دینی که دوست می‌دارد. من احترام به طبعت را و نیالودنش را از پال آموختم.
راهی الوند بودیم، معلم انگلیسی و دوستم پال ریدی Pall Reedy با دو سه آمریکائی دیگر عضو سپاه صلح همراهی‌ام می‌کردند. از میدان میشان بسوی چشمه نادر در حرکت بودیم که پال چند شکلات بمن تعارف کرد. شکلات‌ها را خوردم و حسب معمول کاغذ بسته بندی‌اش را دور انداختم. پال خم شد و کاغذ شکلات را برداشت و توی ساکش ریخت و بمن گفت:
تو هم می‌دانی اشغال‌هایت را توی این ساک بریزی! 
پرسیدم:
چرا آن‌جا؟ 
جواب‌داد:
مگر نه این‌که اگر هر ره‌گذری اشغالی در این محیط زیبا بیاندازد، فردا این‌جا تبدیل به یک آشغال‌دانی
بزرگ خواهد شد؟
ناهار را که خوردیم، آمریکائی هاچاله‌ای کندند، مازاد غذا و قوطی‌های فلزی خالی کنسرو و کمپوت مصرف شده را در آن چاله گذاشتند و رویش را با خاک پوشاندند. 
بیشتر حاضران آنان مسخره کردند ولی عده‌ای نیز آموختند که حفاظت محیط زیست وظیفه‌ی هر فرد است نه دولت به تنهائی.
اما شوربختانه امروز، میدان میشان همان شد که پال ریدی تذکرش داد، آشغال‌دانی بزرگ.