۱۳۸۶ خرداد ۸, سه‌شنبه

تأثیرگزاران

دو سه نفر از دوستان بلاگر از من دعوت به نوشتن از افراد تآثیرگزار در زندگی‌ام را کرده‌اند. راست‌اش بخواهید به قول صمد بود، مگر نه؟ که انگشتان دست‌اش یکی یکی جمع می‌کرد و سپس می‌گفت:
آه آه‌ آه، دروغ چرا؟
هیچ یک از معلمین‌ام روی من تاثیر مثبتی نگذاشته‌اند، گر چه بودند افرادی در میان آنان که برای‌شان احترامی خاص قائلم، بدلیل رفتار منصفانه‌ئی که با دانش آموزان خود داشتند؛ مانند محمد حسن متکلم؛ که دبیر فیریک ما بود. او در رشته‌ی خویش با سواد بود و رفتارش با ما بسیار محترمانه و نمره دادنش بسی منصفانه و بدور از هر حب و بغضی. در میان اساتید دانشگاهی، شیفته‌ی شخصیت زنده‌یاد استاد محمود شهابی بودم که در غریب غربت جان داد و دکتر ناصر کاتوزیان با تسلطی که به علم حقوق داشت و رفتاری بس فروتنانه. اما راست‌کرداری را از پدرم آموختم که به هیچ‌روی حاضر نشد برای زندگی بهتر و نان بیشتری در سفره‌ی خالی ما، از باورهایش عدول کند. گرچه بر این باورم که پای‌بندی متعصبانه به ایده‌ئولوژی واحد و باطل دانستن دیگر ایدئولوژی‌ها، خشک مغزی را سبب می‌شود و راه بر تفاهم با پیروان دیگر ایدئولوژی‌ها را می‌بندد. به واقع بشترین تائیر گزاران زندگی اجتماعی من، دو دوستم بوده‌اند که پیش‌تر در این‌جا از آنان یاد کرده‌ام و یادشان و دوستی‌شان همیشه برایم گرامی‌ خواهد بود. گر چه فریدون دیگر در میان ما نیست و از محمد حسین هم سالیانی بسیاری است بی‌خبرم. مظلومیت را از مادرم آموختم که حق و حقوقی نداشت و نمی‌دانست که او بعنوان یک انسان، برابر است با مرد زنده‌گی اش.
مهربانی و پرهیز از خشونت را از همسرم آموختم که بعد از آشنائی با او، راه و روش زندگی‌ام رنگ دیگری گرفت.