عجب بساطی شدهاست این بازی! بقهی من پیرمرد را هم گرفتهاند. من اصلن این کاره نیستم و اگر این جوان شجاع و خوش فکر نبود که مرا به این بازی دعوت کرده است، بیشک سکوت اختیار میکردم. اما:
۱- از کلاس هفتم به بعد، مشتری همیشهگی امتحانات شهریوری بودهام به استثنای سال ششم ادبی که آن را داوطلبانه خواندم.
۲- فیزیک، مادهی مورد علاقهی من بوده و هست/ دوست میداشتم مهندس برق شوم، ولی از دانشسرای مقدماتی سر درآوردم بدلیل وضع بد اقتصادی خانوادهام.
۳- بچهی تخس و شری بودم و ازهر دیوار راست بالا رفتم. تا دلتان بخواهد پاسبان به در مغازهی پدر آمده و مرا به کلانتری برده است. داشهای محل ازم کناره میگرفتند اگر نگویم از من میترسیدند.
۴- از ساعت انشاء متنفر بودم و نمرهام همیشه حداقل بود. دلیل تجدیدی نشدنم در مادهی انشاء، خط خوشم بود و نوشتن درست کلمات. بگذریم که رسم هم نبود تا کسی را در مادهی انشاء تجدید کنند.
۵- نظم و نظام زندهگی من بدتر از آن است که یک سعید در مورد خودش مینویسد. کارها و پروژههای هرگز تمام نشده بسیار دارم.
20 نظرات:
این بازی هم بهانه ای شده تا از همه اعتراف بگیره!!
سلام عمو جان
دلم خيلي تنگ شده بود/خيلي جالب بود اصلا فكر نميكردم از انشا بدتون ميومده..موفق باشيد
جالب بود عمو....چرا پیرمرد؟
جالبه! وبلاگ نويسي كه از كلاس انشا متنفر بوده و حالا نويسنده اي چيره دست در دنياي وبلاگستان به شمار مي رود!
سلام
اول از همه تبریک برای پدربزرگ شدن! همچنان به پیش! آن جا جا نگذاشته بودی ناگزیراینجا تبریک میگویم.
دوم اینکه من هم به بازی دعوتت کرده بودم ودیدم که اسد هم دعوت کرده است. انشاهایت برقرار!
تست
تنفر از انشا و اينقدر خوشقلم ؟!!!:) اگه انشا دوست داشتيد احتمالا الان همينگوی رو هم پشت سرگذاشته بوديد :)
اقای افراسیابی نازنین ..به دنیا امدن نوه مبارک ...به به گلی دیگر به خانواده تان اضافه شد.\پدرم دوست یهودی داشت که همیشه میگفت بچه پول است و نوه بهره پول!!!!!!!!!!!!!!!برایش ارزوی سلامتی میکنم.
!قدم نو رسيده مبارک داش عمو
واژه «داش» را از بند سوم اعتراف های تو استخراج کردم وبعد از اين کامنت،توی دفتر و دستکم، همه جا نام «داش عمو» را بجای عمواروند خواهم نوشت
:)
با سلام به عمو اروند عزیز.قبل از هر حه مرسی و تشکر از توحه ات.در وبلاگ محتبی لینک تکی که گاهی به صورت + و گاهی # نشان داده می شود نیافتم.برای نیم فاصله هم حتما به خوابگرد می روم و استفاده می کنم. آقای افرسیابی یکی از دلایلی که شهریوری بودید این است که در دوره دبستان بسیار با هوش بودید و احتیاحی به مرور دروس و کار در منزل نداشتید ولی با ورود به دبیرستان با وحود ححم بیشتر دروس و دوستان خوب عادت به خانه نشینی و مرور درسها را نداشتید.
سلام عمو
واي پدربزرگ شدنتون مبارككككك
هر چند اين فريد با پونصد سال سن ادا مي كرد نوه شماستتت
دلم براتون تنگ شده بود به اين وبلاگ من هم سر بزنيد
يا علي
http://raha1com.blogfa.com/
با سلام خدمت عمو اروند گرامي
من از خوانندگان دائمي وبلاگ شما هستم و واقعاً از نوشته هاي شما لذت مي برم. به خصوص از خاطرات مربوط به زمان جنگ. پيشنهاد مي كنم كه در مورد برهه هاي گوناگون تاريخ معاصر ايران كه شخصاً حضور داشته ايد بيشتر بنويسيد مانند جشن هاي دو هزار و پانصد ساله، دوران انقلاب و پايان جنگ و غيره.
پيروز باشيد
سلام
اي دي اس ال ما تمامي وبلاگهاييكه مطلب تازه نوشته بودند و بروز كرده بودن را در كش مخابرات نيگر ميداشت و ماي بيخبر كه مطلب جديد شما و اسد خان را نخوانده بوديم / يعني ميامديم وبلاگت / ولي مطلب قبلي بود و براي همين كانديدتون كرديم امروز وقتي با اعتراضاتيكه به شركت اي دي اس الي شددوباره آمدم اينجا فهميدم كه جريان از چه قراره
يلدات مبارك
نظر دونيتونم كه كار ميكنه / اونم مبارك /
وارد شدين بابا استاد
سلام. پدربزرگ شدنتون مبارک.از قول من به زیبا جان تبریک بگین. بعدم این که کاش یه ذره خصوصی تر اعتراف کرده بودین.
سلام
ولی آقای افراسیابی به قیافتون نمی خوره همچین ادم شلوغی بوده باشین
در هر حال فکر کنم خدا جوونیتونو به زور به خیر کرده باشه!!!
سلام عمو اروند . قدم نورسیده مبارک . از زنگ انشا متنفر بودید در حالی که اکنون بسیار زیبا می نویسید . من نیز باریتا خانم موافقم .
شهربانو
salam bebakhshid windowzam kharab shod nasb kardam office honooz nasb nakarda. hala finglish minevisam!khaastam davat konam baraaye yaldabazi didam matlabetoon ro zadid. naakhoda ham panjta eteraaf neveshteh bood goftam motmaen hastam ba inhameh tajrobeh kheili bishtar az panj gonah mortakeb shodi chntasham be hesaabe man eteraaf kon! ghabool kard. shoma ke gonahatoon az ma kamtar nis! dar zemn chera ghanoon ro reaayat nemikonin, shoma ham baayad panjtaaye digeh ro davat konin nehzat ta aakhare sal edameh dareh!
راستی بقول مهدی اخوان ثالث بدر بزرگ شدنت مبارک. انگار اشتباه کردم و حالادیدم بدون آفیس هم می شه فارسی نوشت
و دوباره سلام. این بار آمدم اطلاع بدهم آن لینک مطلب خانه ی نیمارا که گفته بودید ندیدم. چه بر سراش ممکن است آمده باشد؟ در هرحال تشکر و دستتان درد نکند
ارسال یک نظر