۱۳۹۳ اسفند ۲۵, دوشنبه

دیپلم دوست من

دوستم می‌گفت برای کنکور دانشگاه ثبت‌نام کرده بودم. هر چه می‌گشتم دیپلمم را پیدا نمی‌کردم. صدا کردم:
عزیز:
تو ورقه‌ی دیپلم مِنِ ندیدی؟
عزیز گفت:
تو طاقچه‌ی اتاق بود.
مادر بزرگم از تو زیر زمین داد زد:
اُ مقوا سفیده ره ماخای؟
گفتم آره، آوجی، تو دیدی‌تِش؟
گفت:
آره ننه جان. ای وِندیکِ سیزانِه اشکسته بود. منم کُفتِمِش جای وندیکه که گربه‌ نیا تو. تو حالا اُ یه تيكه مقوا ره ماخای شی بوکنی؟
پينوشت
زمان وقوع حادثه دهه اول سالهاى ١٣٤٠
----
سیزان- زیرزمین
وندیک- شیشه‌ی پنچره
·

1 نظرات:

Shahram Shafieha در

قدیما، مثلاً سالهای 1320 و 1330 و ... چندین دهه داشتند، مثل حالا که نبوده. برکت از همه چیز رفته. سالهای 1380 و 1390 و ... فقط یه دهه دارند. سالهای 1340 دو سه دهه داشتند.

پی‌نوشت: من از نوشته‌های شما لذت می‌یرم و از این که من را با خاطراتتون به سالها و جاهایی می‌برید و با کسانی آشنا می‌کنید که از هیچ راه دیگه‌ای نمی‌تونستم ببینم و آشنا بشم، سپاس‌گذارم. مطلبی را که در بالا نوشتم، صرفاً جنبه‌ی شوخی داشته و امیدوارم از من دلگیر نشده باشید. منظور شما "سالهای اول دهه 1340 " بوده، که با جابجا کردن "سال" و "دهه"، معنی درستی نخواهد داشت.

ارسال یک نظر